خوش آمید
با سلام .
به وبلاگ ضد گریه خوش آمدید . امیدوارم لحظات شادی را در وبلاگ ضد گریه سپری کنید .
با تشکر مدیر وبلاگ : danial
به وبلاگ ضد گریه خوش آمدید . امیدوارم لحظات شادی را در وبلاگ ضد گریه سپری کنید .
با تشکر مدیر وبلاگ : danial
پیغام مدیر
با سلام و درود خواهشن لطفاً التماس میکنم اگه از مطلبی خوشتون اومد نظر بدین بدتون اومد نظر بدین فقط نظر بدین قربونتون برم من یه تنه
از خاطرات تلخ@!!!!
تو جاده شمال بودم، یه دفه یه گاو پرید وسط جاده منم محکم زدم
رو ترمز و خیلی عصبی شروع کردم بوق زدن که بره ، دیدم نه همینجوری وایساده وسط جاده داره چپ چپ نگام میکنه ،یه جوری نگام میکرد انگار منتظر بود پیاده شم روشو ببوسم ازش عذرخواهی کنم ، یعنی درگیر جذبش شده بودم ، بعد دو سه دیقه دیدم دیگه خیلی بد داره نگا میکنه، اومدم پیاده شم دیدم گاوه یه نگا به من کرد یه نگا به تابلوی محل عبور حیوانات اهلی اونور جاده، بعد با افسوس سرشو انداخت پایینو رفت، یعنی این حرکتش از صدتا فحش بدتر بود، کلی خجالت زدمون کرد،
فقط مونده بود قبل رفتن یکم نصیحتم کنه ...
نظرات شما عزیزان:
نویسنده : danial | دو شنبه 29 خرداد 1391نظر بدهید
- 17:11 |