تحریم@@@!!!!!

 فقط مونده افغانستان مارو تحریم کنه،دیگه برامون عمله نفرسته؟

نویسنده : danial | دو شنبه 29 خرداد 1391 - 17:12 |

از خاطرات تلخ@!!!!

تو جاده شمال بودم، یه دفه یه گاو پرید وسط جاده منم محکم زدم
رو ترمز و خیلی عصبی شروع کردم بوق زدن که بره ، دیدم نه همینجوری وایساده وسط جاده داره چپ چپ نگام میکنه ،یه جوری نگام میکرد انگار منتظر بود پیاده شم روشو ببوسم ازش عذرخواهی کنم ، یعنی درگیر جذبش شده بودم ، بعد دو سه دیقه دیدم دیگه خیلی بد داره نگا میکنه، اومدم پیاده شم دیدم گاوه یه نگا به من کرد یه نگا به تابلوی محل عبور حیوانات اهلی اونور جاده، بعد با افسوس سرشو انداخت پایینو رفت، یعنی این حرکتش از صدتا فحش  بدتر بود، کلی خجالت زدمون کرد،

فقط مونده بود قبل رفتن یکم نصیحتم کنه ...

نویسنده : danial | دو شنبه 29 خرداد 1391 - 17:11 |

عقلم تو حلقم!!!!!

دنبال فلش ام می‌گشتم پیداش نمی‌کردم. رفتم آب خوردم برگشتم دیدم کنار لپ تاپمه الان یه ربعه هی می‌گم پاستیل بعد می‌رم از اتاق بیرون و آب می‌خورم بر می‌گردم ولی پاستیله کنار لپ تاپم نمیاد

نویسنده : danial | دو شنبه 29 خرداد 1391 - 17:9 |

یه شب که داشتم پسرمو میخوابوندم!

- پسرم تو که  هنوز نخوابیدی؟..

زبان

- نکنه منتظری قصه برات بگم..

- مژه

- بیخود... امشب از قصه خبری نیست ...بگیر بخواب ببینم..خوابم میاد بدجور!!

- گریه

- هیسسسس..مگه نمیبینی بابات خوابیده..

- ابرو

- خیله خب میگم..بشرطی که قول بدی زودی بخوابی..

-هورا

- خب..یکی بود یکی نبود..

- خیال باطل

- زیر گنبد کبود....راستی مسواکتو  زدی؟...ببینم دندوناتو..

- نیشخند

- افرین پسرم....ای..وای ..عزیزم بذار ببینم این کیه نصفه شبی زنگ میزنه..

-کلافه

-   -منتظر

- خمیازه

- خواب

- ببخش پسرم ..خالت بود...... ..پسرم ؟!!...خوابیدی؟!!..چرا پتو روت نکشیدی ؟!!..الهی مامان فدات بشه..خوب بخوابی عزیزم..مشالا خالته دیگه چونش گرم بشه..دیگه ول کن نیست..اینقدر حرف زد خواب از سرم پرید..برم کتاب رمانمو بخونم بلکه شاید خوابم ببره..

این پست از وبلاگ دوردونه(پری دوردونه)کش رفته شده.

نویسنده : danial | دو شنبه 29 خرداد 1391 - 17:5 |

اینجا ایران است....

توی اکثر کشورها"ملی" یعنی بهترین!!!

برعکس کشور ما که ملی یعنی بدترین !

پول ملی!

تیم ملی!

بانک ملی!

بنزین ملی!

کفش ملی!

خودرو ملی!

اینترنت ملی ...!

نویسنده : danial | دو شنبه 29 خرداد 1391 - 16:57 |

سوووووسک!!!!!

میری توو آسانسور, دکمه رو فشار میدی، در بسته میشه، یهو میبینی‌ روو سقف یه سووسک بالدار نیشسته..

گریه نکن، ادامه نمیدم...!

نویسنده : danial | دو شنبه 29 خرداد 1391 - 16:56 |

صرفا جهت اطلاع!!!!!!!!!!!

وقتی یکی میگه نمیخوام کسی از دوستیمون باخبر بشه !

یعنی اینکه تو آنقدر واسم کوچکی که دوست ندارم موقعیت های بزرگترم رو از دست بدم!!!

اینو بفهمین!

نویسنده : danial | دو شنبه 29 خرداد 1391 - 16:55 |

گل لعنتی!!!!

دو قطره آب ریخت رو مانیتور

اومدم با دستمال کاغذی پاک کنم دیدم قهوه ایه

تعجب کردم ، نگو گــــِـــل درست شده بود !


نویسنده : danial | دو شنبه 29 خرداد 1391 - 16:53 |

درد لعنتی

نویسنده : danial | دو شنبه 29 خرداد 1391 - 16:52 |

دخترا و پسرا!!!!!

مکالمه ی بین دو دانشجوی پسر و دختر :
پسر :
میتونم جزوه تونو واسه کپی بگیرم ؟
دختر :
از این مسخره بازیا خوشم نمیاد ، حرفتو رک بگو !
پسر :
من نمیومدم سر کلاس حقیقتش اینه که دست به دامن شما شدم
دختر :
بهتر نیست منو دعوت به یه قهوه بکنید؟
پسر :
واسه چی؟ خوب الان کپی میگیرم میدم ، زیاد طول نمیکشه
دختر :
خوب باشه ، قبول می کنم
پسر :
حالا میشه جزوه تونو بدید کپی بگیرم؟
دختر :
من که قبول کردم دیگه ، نمی خواد سر این لوس بازیا بیفتی تو خرج


و بدین سان دانشجوی پسر آن درس سه واحدی رو افتاد

نویسنده : danial | دو شنبه 29 خرداد 1391 - 16:41 |
صفحه قبل 1 ... 10 11 12 13 14 ... 52 صفحه بعد