اشتباهی!!!!!!!!!!!!!!!

اشتباهی!!!!!!!!!!!!!!!

- سلام دختر گلم. بابایی ام گوشی رو بده به مامانی

- سلام بابا نمیتونم!

- چرا؟

- چون با عمو حسن رفتن تو اتاق خواب طبقه بالا

در رو هم رو خودشون بستن!

سکوت...


- بابایی ما که عمو حسن نداریم!


- چرا داریم. الان پیش مامانه.


- ببین عزیزم. اینکاری که میگم بکن

برو بزن به در و بگو بابا اومده خونه!


- چشم بابا


چند دقیقه بعد...


- بابا جون گفتم.


- خوب چی شد؟


- هیچی. همینکه گفتم یهو صدای جیغ مامانم اومد

بعد با عجله از اطاق اومد بیرون

همینطور که از پله ها میدوید هول شد

پاش سر خورد با کله اومد پایین

نمیدونم چرا تکون نمیخوره دیگه !!؟


- خوب عمو حسن چی؟


- عمو حسن از پنجره پرید توی استخر

ولی پریروز آب استخر رو خودت خالی کرده بودی

یک صدای بامزه ای داد نگو!

هنوز همونطور خوابیده!


- استخر؟ کدوم استخر؟

ببینم مگه شماره ی ****۰۹۳۵ نیست؟


- نه!


- ببخشین مثل اینکه اشتباه گرفتم!!!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده : danial | شنبه 6 خرداد 1391 - 13:30 |